دیروز خیلی خوب بود، هر چی میخوندم بخوبی توی سرم جا میگرفت و با خوندن کیسای جدید کیف میکردم، امروز؟ سرم مه آلود تره، تابحالش بد نبوده ولی خب مه آلوده و کیفیت دیروز رو نداره.
اوضام نسبت به بقیهای که خیلی خرخون نباشن خوبه و باید بتونم خودم رو جمع و جور کنم و خوب پیش برم، هیچ جور جا زدنی از درس خوندن جایز میست، منتها من هنوز هم بابت ساعتای زیادی که دارن حیف میشن متعجبم و خیلی تلاش لازمه واسه این که کمشون کنم.
مدیتیشن دیروز و امروز رو هنوز انجام ندادم! خب کاشکی اینکارو میکردم چون واقعا آرومم کرده بود.
راجب ۹۸ و ۹۷ تصمیمیگرفتم که ببینم چطور پیش میره و چقدر به نقشه چه دراز مدت و چه کوتاه مدت و برای هر کاری نیاز دارم.
منتظرم کلیه تموم شه(تمومش کنم:)) ) و برم دوش بگیرم و حیف از شبا، شبا رو دوست دارم اما دیگه قدرت توی شب درس خوندن رو ندارم، ارامشش ولی.. یا باید بتونم شبهارو هم درس بخونم و یا جایگزین ِ خواب شب و بیداری صبح بکنم.. یادته دوس داشتی ۴ و ۵ صبح قبل روشنی بیدار شی، قهوه بخوری و ماسک بذاری و کارهاتو آسه آسه و با کیفیت انجام بدی؟ شاید اصلا وقتش باشه.
تازه با تجربه تر شدی دختر:)) یخورده به خودت ایمان داشته باش..